از توی صندوق قلبم
توی چهار گوشه ی وبلاگ
توی این سه سال غربت
با زبان عشق نوشتم
سعیده دوستت دارم
این همه بیراهه ها را
پشت پا زدم گذشتم
با تن خسته و کوفته
با نفس های بریده
هی دویدم و دویدم
تا زِ خود بتو رسیدم
که بگویم که بگویم
سعیده دوستت دارم
همه ی حرف و کلامم
پچ پچ و زمزمه و همهمه هایم
حرف به حرف ، حرف توبود
حرفهای پاک و صمیمی
از توی قلب زمینی
تا که این حرف رو بدونی
سعیده دوستت دارم
معین 24/2/89
ساعت 11:14
الهه ناز من ، سعیده خوشگله ی من ، عزیز دل من ، سلام ، من خوبم ، از اینکه تو عالی هستی منم عالی هستم .
به به خانم خوشگل من کیک پخته ، کاشکی پیشت بودم و از کیکی که درست کردی میل میکردم . من مطمئن هستم دست پختت خیلی خوش مزه ست . از لطفت متشکرم .
چه فال خوبی در آمد انگار که فقط برای من گفتن ، خیلی خوشحالم کردی که در نبود من منو بیاد داری و برام فال گرفتی ، یه دنیا ازت ممنونم ، مرسی .
سعیده ی من ، تو میدونی و ایمان داری که من تعلق خاطر زیادی نسبت به تو دارم و بی اندازه و غیر قابل وصف دوستت دارم . دیشب ازم سوال کردی و من بهت جواب دادم هر چند بارها و بارها از این تعلق خاطر مقدس برات گفتم و نوشتم و عملا دیدی ، میخوام من هم ازت بپرسم سعیده ی من ، دوستم داری ؟ چقدر دوستم داری ؟ ازت میخوام به احترام من ، به احترام عشق پاک و مقدسمون به من واضح و شفاف جواب بدی ، پیشاپیش ازت سپاسگذارم و محبتت را فراموش نمی کنم ای عشق پاک و مقدسم . منتظرم
مواظب خودت باش ، دوستت دارم ، خدا حافظ عزیزم .
دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب می زدم
روی نگار در نظرم جلوه می نمود
وز دور بوسه بررخ مهتاب می زدم
چشم به روی ساقی و گوش به قول چنگ
فالی به چشم و گوش درین باب می زدم
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه دیده ی بی خواب می زدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طره ی تو به مضراب می زدم
ساقی به صوت این غزلم کاسه می گرفت
می گفتم این سرود و می ناب می زدم
خوش بود حال حافظ و فال مراد و کام
برنام عمر و دولت احباب می زدم
خانمی سلام
ناز قدم هات
خسته نباشی
خیلی چاکریم
سعیده نمی خوای واسه عاشقت زنگ بزنی
دلم واسه صدای خانمی خودم تنگ شده
ناز منی ، عروسک منی ، عسل منی
خانمی سلام ، خسته نباشی ، نفست گرم ، قلبت پر از غرور زندگی ، روحت پر از امید ، دوستت دارم
گل ناز من ،فردا صبح یکی دو ساعت بندر کار دارم و بعد حول و حوش ساعت 10 میرم گ ... .
از اینکه میخوای بخاطر من صبح زود بیدار بشی ممنونم ، البته قبل از ازدواج هر چقد میتونی بخوابی . مواظب خودت باش خدا حافظ .
. . . . . . . ¶¶ . . ¶¶¶ ..¶¶¶
. . . . . . . ¶¶¶ . . ¶¶¶.¶ .¶¶
. . . . . . .¶¶¶.¶. .¶¶¶. . .¶¶
. . . . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶¶ . . .¶¶¶
. . . . . .¶¶¶¶¶ . . ¶¶¶¶.¶¶ .¶¶
. . . . . ¶¶¶¶. . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶. . . . .¶¶. . . ¶¶
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶. . . . ¶¶. . ¶¶
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. . ¶¶
. . . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶.¶¶
.¶¶. . . . .¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶.¶¶
.¶¶¶¶¶ . . . . . ¶¶.´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶
.¶¶¶¶¶¶¶. . . .¶¶. ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. ¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶
. .¶¶¶¶¶¶¶ . ¶¶. . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶
. . .¶¶¶¶¶¶. ¶¶. . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶
. . . .¶¶¶¶¶¶¶. . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ´¶¶¶¶
. . . . . . . .¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . . ¶¶. . ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . .¶¶. . .´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´´´´´´¶¶¶¶
||//~////||
سلام گل من ، خوشحالم سرحال شدی ، آره خانمی باید زود بلند بشی چون من دوست دارم صبحانه رو با همسرم بخورم و با بدرقه ی تو برم سر کار اینجوری اصلا خسته نمی شم ، تازه اگه صبح زود بیدار بشیم سر حال تریم و برای سلامتی خودمون خیلی خوبه ، ماده ای در مغز ما ترشع میشه بنام ملاتونین که باعث میشه ماده زایدی مثل فری رادیکاها که بر اثر سوخت و ساز در مغز بوجود میاد رو از بین ببره و بدن رو کاملا تنظیم و برای فعالیت روز آماده کنه ، میزان ترشع این ماده در مغز خیلی مهمه و چند چیز باعث میشه که ترشع بیشتر بشه ، یه کیش میل کردن گاز اُزونه که این گاز فقط صبح زود موقع سحر در فضا پخش میشه و با بالا آمدن روز کم کم از بین میره پس برای اینکه این گاز رو نوش جان کنیم باید صبح زود بیدار بشیم .
سلام خانمی ، صبح جمعه ی نازت بخیر ، چکار میکنی ؟ خوب خوابیدی ؟ سر حالی ؟ آره ؟
امروز خوب استراحت کن ، خوب عسلم ، باشه ؟ دوسِت دارم .
سلام
آره گل من ، سعیده خوشگله ی من ، معلومه که خوب میشی ، همیشه برات دعا میکنم که خوب بشی ، خدا خیلی بزرگ تر از این حرفاست ، اصلا" نگران نباش ، خوب نفسم ، چرا غصه میخوری ، من که کنارت هستم .
آره دیونه شدی ، معلومه که دوسِت دارم ، بیشتر از اون چیزی که فکرش رو بکنی دوسِت دارم ، اگه بگم همه ی وجود منی کم گفتم ، بخدا میمیرم اگه یه تار موت فقط یه تار موت از سرت کم بشه ، سعیده تو واقعا" قلب منی ، عاشقت داره بهت میگه ، عاشق واقعی تو ، اگه یه تکه استخوان ازت بمونه اون مال منه ، حق منه ، سهم منه ، هیچ وقت تنهات نمیذارم ، مگه من نمی گم ایدئولوژیکم ، یه آدم ایدئولوژیک واسه عشقش از جونش مایه میذاره و تا آخر و در هر شرایطی همراه عشقش میمونه و تنهاش نمیذاره ، تو نفس منی اگه نباشی بخدا میمیرم . دیگه غصه نخوری ، خوب نفسم ، باشه ؟ باشه ؟ باشه ؟ . همه چیز درست میشه ، تو هم خوب خوب خوب میشی ، بشرطی که بیجهت غصه نخوری .
من نمی دونم چا غصه میخوری ، غصه رو کسی باید بخوره که کسی رو نداره ، تو که منو داری ، منم که حاضرم جونم رو برات بذارم ، دیگه چی میخوای عزیز دیگه نگران نباش خوب ناز من .
یادت میاد میخواستم برم خدمت سربازی و از هم جدا بشیم ولی نشد و من به لطف خدا و دعای تو معاف شدم و باز کنار هم قرار گرفتیم و یادت میاد کار نداشتم و بخاطر نداشتن کار تو رو به من ندادن و حالا به لطف خدا و دعای تو کار کرفتم ، و یه روزی میگیم یادت میاد که میرض بودی و به لطف خدا و دعای من خوب شدی ، پس نگران نباش .
امشب دایی من خونه مونه و الآن صدام کردن برای خوردن شام ، شام نمی خوری ؟
مواظب خودت باش ، بینهایت دوستت دارم بینهایت دوستت دارم بینهایت دوستت دارم ، خدا حافظ عشق منگل پر من ، سلام ، من خوبم ممنونم . خانمی ، بیحالی ؟ آره ؟ ، واسه چی ؟ امروز خیلی گرم بود ، چرا اینهمه راه رو پیاده میای تورو خدا موقعی که ظهر کلاس داری یا هوا گرمه با ماشین بیا ، خوب خانمی ، امروز فهمیدم که خسته ای . سعیده ی من موقعی که از دانشگاه میای خونه سعی کن استراحت کنی ، کمی بخوابی ، اگه خوابت نگرفت کمی دراز بکش تا خستگیت از تنت بره بیرون ، خوب عزیز ، قلب منی یا ، خیلی خیلی مواظب خودت باش خوب . دوسِت دارم . سعیده ناز من هر وقت ، تونستی با من تماس بگیر ، خوب گلم .
سعیده سعیده سعیده ، خانمی خانمی خانمی ، ناز منی ، عسل منی ، میوه ی دل منی ، عمر منی ، رویای منی ، عاشقانه دوستت دارم ، همسر عزیزم ، سعیده ی قشنگم . مواظب خودت باش ، خدا نگهدارت .
روز اولین سلام مبارک
خانمی من ، عزیز دل من ، سعیده ی من سلام ، خوبی گل من ؟ قربون نفسات عزیزم .
همسر قشنگم ، الهه ناز من ، امروز تا ساعت 10 صبح مشغول گرفتن نامه انگشت نگاری از آگاهی و دادگستری بودم و بعد رفتم گ... سرپرستی بخش کارگزینی و بعد دبیرخانه و بعد حراست تعاونی کلی اونجا معطل شدم و تازه هنوز بخشی از کارهامو باید شنبه انجام بدم ، ساعت 12.5 کارم اونجا تموم شد و آمدم بندر و سر کوچه ی دانشگاه پیاده شدم و رفتم دانشگاه قبلی و خاطره هارو زنده کردم و از گل خوشگل خودم تا تونستم یاد کردم کاشکی اونجا بودی ، از طرف بیمارستان داشتم میامدم خونه که قلبم به من گفت از طرف بلوار برم تا شاید گل خودم رو داره میره دانشگاه ببینم ، همونجور که داشتم میرفتم یه دفعه یه حسی به من گفت برگرد عقب رو نگاه کن شاید داره از پشت میاد ، نگاه کردم دیدم داری میای ، خیلی خوشحال شدم و ایستادم تا به من نزدیک بشی و بقیه ی راه رو با هم بریم ، به من رسیدی ، گفتم سلام بیاد اولین سلام و تو هم گفتی سلام و به من خسته نباشید گفتی ، نمی دونی سعیده ، همه ی خستگی های امروز مثل برق از تنم رفت ، خیلی ازت ممنونم . ده دقیقه به 4 آمدم دانشگاه ولی گل ناز خودم رو ندیدم . سعیده عزیز امروز احساس کردم که خسته ای ، هوای گرم خانمی منو اذیت کرده آره ؟ کاشکی امروز با من تماس میگرفتی و باهم کلی میخندیدیم و روز اولین سلام رو یاد میکردیم . سعیده ، سعیده ، سعیده ، ملکه ی قلب منی ، جون منی ، دوستت دارم ، مواظب خودت باش ، خدا حافظ نفسم . خانمی کجایی نیستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!