سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایدئولوژیک

*

الهه ناز من ، سعیده خوشگله ی من ، عزیز دل من ، سلام ، من خوبم ، از اینکه تو عالی هستی منم عالی هستم .

به به خانم خوشگل من کیک پخته ،  کاشکی پیشت بودم و از کیکی که درست کردی میل میکردم . من مطمئن هستم دست پختت خیلی خوش مزه ست . از لطفت متشکرم . 

چه فال خوبی در آمد انگار که فقط برای من گفتن ، خیلی خوشحالم کردی که در نبود من منو بیاد داری و برام فال گرفتی ، یه دنیا ازت ممنونم ، مرسی .

سعیده ی من ، تو میدونی و ایمان داری که من تعلق خاطر زیادی نسبت به تو دارم و بی اندازه و غیر قابل وصف دوستت دارم . دیشب ازم سوال کردی و من بهت جواب دادم هر چند بارها و بارها از این تعلق خاطر مقدس برات گفتم و نوشتم و عملا دیدی ، میخوام من هم ازت بپرسم سعیده ی من ، دوستم داری ؟ چقدر دوستم داری ؟ ازت میخوام به احترام من ، به احترام عشق پاک و مقدسمون به من واضح و شفاف جواب بدی ، پیشاپیش ازت سپاسگذارم و محبتت را فراموش نمی کنم ای عشق پاک و مقدسم . منتظرم

مواظب خودت باش ، دوستت دارم ، خدا حافظ عزیزم .  

دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم

نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم

ابروی یار در نظر و خرقه سوخته

جامی به یاد گوشه محراب می زدم

روی نگار در نظرم جلوه می نمود

وز دور بوسه بررخ مهتاب می زدم

چشم به روی ساقی و گوش به قول چنگ

فالی به چشم و گوش درین باب می زدم

نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم

بر کارگاه دیده ی بی خواب می زدم

هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست

بازش ز طره ی تو به مضراب می زدم

ساقی به صوت این غزلم کاسه می گرفت

می گفتم این سرود و می ناب می زدم

خوش بود حال حافظ و فال مراد و کام

برنام عمر و دولت احباب می زدم


ارسال شده در توسط معین اسماعیلی